شهیارشهیار، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

کشمش کوچولو

19.ماه نهم

عزیزم تو این ماه خیلی شیطون تر شده بودی ولی چون موقع ایستادن تعادلتو بهتر حفظ می کردی کمتر باید مواظبت می بودم که زمین نخوری.یاد گرفتی دو زانو بشینی.یاد گرفتی وقتی ایستادی خودت خم بشی و بشینی واسه همین دیگه هول نمیشی ندونی چیکار کنی هی جیغ بزنی.یاد گرفتی باهامون توپ بازی کنی و توپو قل بدی.یاد گرفتی دست بزنی و اولین کلمه معنی دارو بگی.وقتی دست می زنی می گی دَ . البته سه روز بعد یادت رفت!!از انجام کارای تکراری خسته نمی شی.مرتب دستتو می گیری به گاز وامیستی و کاور کلیدای گازو برمی داری.اگه صدبارم بذارم سرجاش بدون اینکه خسته و عصبانی بشی باز برشون می داری.همه خونه پر از لک انگشتای کوچولوته و منم همیشه یه دستم روزنامه و یه دستم شیشه پاک کن ودنبا...
22 دی 1392

18.ماه هشتم

تو روز به روز بزرگتر میشی ومن روز به روز بیشتر دچار فرسایش روحی و جسمی میشم هم چنان شبا هر یه ساعت بیدار میشی و تا شیر نخوری آروم نمیشی.شدم پستونک تو مامان جون.تنها چیزی که بهتر شده غذا خوردنته.و ریزش موی من که کمتر شده. هنوز بلد نیستی درست حسابی بشینی ولی دستتو می گیری به مبل و بلند میشی.اوایل وقتی وا میستادی نه می تونستی راه بری نه دیگه بشینی،هول می شدی شروع می کردی به جیغ زدن.اما دو روزه وقتی وا میستی یه چند قدمی هم با استرس می ری.دیروز هم چند قدم چهار دست و پا رفتی.درست تو اولین روز نه ماهگیت بود. فعلا درحال کشف دنیایی.نمی تونم یه لحظه تنهات بذارم.چون از همه چی آویزون میشی و اگه حواسم نباشه تلپی میفتی.اینقد دلم از کار خونه ...
1 دی 1392
1